ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی
همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی
من حال پس از سقوط را میفهمم
آشفتهام این خطوط را میفهمم
ای خون تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفتۀ نامیرا
جانان همه رفتند، چرا جان نرود؟
این آیه به روی دستِ قرآن نرود؟
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين