ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
آن شب که دفن کرد علی بیصدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
گواه سیرۀ عشق است داغداری ما
به باغبانی درد است لالهکاری ما
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
سرّ نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود
کربلا، در کربلا مىماند اگر زینب نبود
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم