چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن