ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد