ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد