آهنگ سفر کرد به فرمان حسین
در کوچۀ کوفه شد غزلخوان حسین
سخت است چنان داغ عزیزان به جگرها
کز هیبت آن میشکند کوه، کمرها
تو زینت دلهایی ای اشک حماسی
از کربلا میآیی ای اشک حماسی
به یاری تو به میدان کارزار نیاید
جماعتی که به رزق حلال، بار نیاید
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
برخیز و کفن بپوش سر تا پا را
تا گریه کنند آن قد و بالا را