ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
باید که برای تو سرِ دار بمیرم
یکباره به پایت صد و ده بار بمیرم
آمادهاند، گوش به فرمان، یکی یکی
تا جان نهند بر سر پیمان یکی یکی
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
مگر اندوه شبهای علی را چاه میفهمد؟
کجا درد دل آیینهها را آه میفهمد؟
شهر من قم نیست، اما در حریمش زندهام
در هوای حقحق هر یاکریمش زندهام
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
دست مرا گرفت شبیه برادری
گفتم سلام، گفت سلام معطری
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی