حسین آمد و آزاد از یزیدت كرد
خلاص از قفس وعده و وعیدت كرد
دل نیست اینکه دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
روزههایم اگرچه معیوب است
رمضان است و حال من خوب است
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم
همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی
هرکس هر آنچه دیده اگر هرکجا، تویی
یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی
مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد
خدا که در حرم امن خویش راهت داد