من حال پس از سقوط را میفهمم
آشفتهام این خطوط را میفهمم
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
ای خون تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفتۀ نامیرا
جانان همه رفتند، چرا جان نرود؟
این آیه به روی دستِ قرآن نرود؟
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی