شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
به نام آنکه مستغنیست بالذّات
«بَدیعُ الاَرض» و «خلّاقُ السماوات»
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی