خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما