در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما