حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم
در دل بیخبران جز غم عالم غم نیست
در غم عشق تو ما را خبر از عالم نیست
به سویت آمدهام جذبهای نهان با من
چه کردهای مگر ای شور ناگهان! با من؟
«پدر» چه درد مگویی! «پدر» چه آه بلندی!
نمیشود که پدر باشی و همیشه بخندی
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
نی از تو حیات جاودان میخواهم
نی عیش و تَنعُّم جهان میخواهم
خداوندا به ذات کامل خویش
به دریاهای لطف شامل خویش
ای دوای درون خستهدلان
مرهم سینۀ شکستهدلان
ای وجود تو اصل هر موجود
هستی و بودهای و خواهی بود
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
النّمِر باقر النّمِر برخیز
باز هم خطبۀ جهاد بخوان
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟