شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟