خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
دلا غافل ز سبحانی، چه حاصل؟
مطیع نفس و شیطانی، چه حاصل؟
خدایا! داد از این دل، داد از این دل
که یکدم مو نگشتُم شاد از این دل
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
این كیست از خورشید، مولا، ماهروتر
بیتابتر، عاشقتر، عبدالله روتر
الشام...الشام...الشام... غربتشمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان