باز جاریست خیابان به خیابان این شور
همقدم باز رسیدیم به میدان حضور
آفتابی شدی و چشمانت
آسمان آسمان درخشیدند
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه!
با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله»
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کردهایم
دل را به اشتیاق تو آباد کردهایم
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف