تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من