ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین