چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست