الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...