دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است