این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم