پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
صبوری به پای تو سر میگذارد
غمت داغها بر جگر میگذارد
وقتی سکوت سبز تو تفسیر میشود
چون عطرِ عشق، نام تو تکثیر میشود