ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
ما بهر ولای تو خریدیم بلا را
یک لحظه کشیدیم به آتش یمِ «لا» را
کوفه میدان نبرد و سرِ نی سنگر توست
علمِ نصرِ خدا تا صف محشر، سر توست
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد