پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟