دی بود و درد بود و زمستان ادامه داشت
آن سوی پنجره تب طوفان ادامه داشت
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
افقهای باز و کرانهای تازه
زمینهای نو، آسمانهای تازه
عشق بیپرواست، بسم الله الرحمن الرحیم
هرکسی با ماست، بسم الله الرحمن الرحیم
روز، روز نیزه و شمشیر بود
ظهر داغ خون و تیغ و تیر بود
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز