ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
انبوه تاول بر تنت سر باز کرده
این هم نشان دیگری از سرفرازیست
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم