یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند