گواهی میدهد انجیل هم آیات قرآن را
نمیفهمم تقلای مسیحیهای نجران را
میان باطل و حق، باز هم مجادله شد
گذاشت پا به میان عشق و ختم غائله شد
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
با توام ای دشت بیپایان سوار ما چه شد
یکّهتاز جادههای انتظار ما چه شد
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید