عشق با نامِ شما درصددِ تاختن است
نام تو معنی دل بردن و دل باختن است
رسیدی و پر و بال فرشتهها وا شد
شب از کرانۀ هستی گذشت و فردا شد
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
بیا باران شو و جاری شو و بردار سدها را
به پیکارِ «نخواهد شد» بیاور «میشود»ها را
آن روز، گدازۀ دلم را دیدم
خاکستر تازۀ دلم را دیدم
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم