ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
چقدر این روزهای سرد سخت است
و پیدا کردن همدرد سخت است
سپیداران نشانی سرخ دارند
همیشه آرمانی سرخ دارند
گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم