ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند