ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
مردم که شهامت تو را میدیدند
خورشید رشادت تو را میدیدند
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را