چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
چقدر این روزهای سرد سخت است
و پیدا کردن همدرد سخت است
سپیداران نشانی سرخ دارند
همیشه آرمانی سرخ دارند
مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم