ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
تابید بر زمین
نوری از آسمان
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام