بهارا! حال زارم را بگویم؟
دل بی برگ و بارم را بگویم؟
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن