داشت میرفت لب چشمه سواری با دست
دشت لبریز عطش بود، عطش... اما دست...
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند