ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز