ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
چه جای شکوه که با آسمان قرار ندارم
شکسته قفلِ قفس، جرأت فرار ندارم
با اینکه نبض پنجره در دست ماه نیست
امشب جهان به چشم اتاقم سیاه نیست
«یا صاحبی فی وحدتی» یاور ندارم
با تو ولی باکی از این لشکر ندارم
چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت
باید که از چشمان او با هر زبان گفت
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش