کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
دل جام بلی ز روی میل از تو گرفت
تأثیر، ستارهٔ سهیل از تو گرفت
جبریل گل تبسّم آورد از عرش
راهی غدیر شد خُم آورد از عرش
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
دل در صدف مهر علی، دل باشد
جانها به ولایش متمایل باشد
تنها نه خلیل را مدد کرد بسی
شد همنفس مسیح در هر نفسی
برخاست، که عزم و استواری این است
بنشست، که صبر و بردباری این است
علی که بی گل رویش، جهان قوام نداشت
بدون پرتو او، روشنی دوام نداشت