پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
کلامش سنگها را نرم میکرد
دلِ افسردگان را گرم میکرد
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند