آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید