وقتی در خانۀ علی میلرزد
دنیا به بهانۀ علی میلرزد
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
هنوز ماتم زنهای خونجگر شده را
هنوز داغ پدرهای بیپسر شده را
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
روایت کردهاند اردیبهشتی میرسد از راه
ما را نمانده است دگر وقت گفتگو
تا درد خویش با تو بگوییم موبهمو