عشق با نامِ شما درصددِ تاختن است
نام تو معنی دل بردن و دل باختن است
مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید
عشق، سر در قدمِ ماست اگر بگذارند
عاشقان را سر سوداست اگر بگذارند
گاه‌گاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
یک نکوروی ندیدم که گرفتار تو نیست
نیست در مصر، عزیزی که خریدار تو نیست...
پر طاووس فتاده‌ست به دست مگسان
کو سلیمان که نگین گیرد از این هیچ‌کسان؟
بی‌تو این‌جا همه در حبس ابد تبعیدند
سال‌ها، هجری و شمسی، همه بی‌خورشیدند
شب، شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظه‌ها با تو چه زیباست اگر بگذارند
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
چشم‌ها پرسش بی‌پاسخ حیرانی‌ها
دست‌ها تشنهٔ تقسیم فراوانی‌ها
