بعد از تو روزها شده بیرنگ مرتضی
بیرنگ، بیقرار و بدآهنگ مرتضی
گسترده شد در این ولایت خوان هفتم
روزی ایران میرسد از مشهد و قم
بختت بلند باد و بلندا ببینمت!
ایرانِ من مباد که تنها ببینمت!
قسم خوردهای! اهل ایثار باش
قسم خوردهای! پای این کار باش
جا مانده روی خاک صحرا رد پايت
پيچيده در گوش شقايقها صدايت
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟