تو مثل کوی بن‌بستی، دل من!
تهیدستی، تهیدستی، دل من!
ای نفس! تو را نمازِ خجلت‌باری‌ست
هر رکعت تو، منت بی‌مقداری‌ست
الهی به شور قیام حسین
به فریاد سرخ و پیام حسین
با خزان آرزو حشر بهارم کردهاند
از شکست رنگ، چون صبح آشکارم کردهاند
ای در دلم محبت تو! هست و نیستم!
هستی تویی بدون تو من هیچ نیستم
جز ردّ قدم‌های تو اینجا اثری نیست
این قلّه که جولانگه هر رهگذری نیست
دل جام بلی ز روی میل از تو گرفت
تأثیر، ستارهٔ سهیل از تو گرفت
باید به دنبال صدایی در خودم باشم
در جستجوی کربلایی در خودم باشم
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم
