تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود
پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود