تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
فارغ نگذار نَفْس خود را نَفَسی
تا بندهٔ نفس سرکشی در قفسی
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم