ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
او غربت آفتاب را حس میکرد
در حادثه، التهاب را حس میکرد
مهمان ضیافت خطر هیچ نداشت
آنگاه که میرفت سفر هیچ نداشت
خونین پَر و بالیم؛ خدایا! بپذیر
هرچند شکستهایم، ما را بپذیر
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
دلا غافل ز سبحانی، چه حاصل؟
مطیع نفس و شیطانی، چه حاصل؟
خدایا! داد از این دل، داد از این دل
که یکدم مو نگشتُم شاد از این دل
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟
آیینه و آب، حاصل یاد شماست
آمیزۀ درد و داغ، همزاد شماست