شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید